اندازه بازار و اهمیت آن برای استارتاپها
در این قسمت از مدرسه استارتاپی آواتک به شرح اندازه بازار و اهمیت آن برای استارتاپها می پردازیم.
اندازه بازار یک عنصر لازم در طرح کسب و کار شما است. سرمایهگذاران قطعاً در این مورد از شما سوال خواهند کرد و حتی اگر این اعداد و ارقام را شما در نیاورده باشید، حتماً مجبور خواهید شد از آن دفاع کنید. اندازه بازار به مفهوم تعداد خریداران یا فروشندگان بالقوه یک محصول یا یک سرویس در یک بازار مشخص است. اصولاً شرکتها علاقهمند هستند پیش از ارائه محصول یا سرویس خود، از اندازه بازار مطلع باشند. اما نظریه اندازه بازار چه اهمیتی دارد؟
قطعاً هیچ چیز بدتر از این نیست که یک سال برای استارتاپ خود وقت بگذارید و در پایان این مدت متوجه شوید که درآمد این استارتاپ هیچگاه نمیتوان به بیش از چند میلیون دلار رشد داشته باشد. در این زمان است که فرضیه اندازه بازار به کمک شما میآید. همچنین، تخمین اندازه بازار به شما کمک میکند مشخص کنید که سرمایهای که به شما پرداخت میشود ارزشش را دارد یا خیر. بیشترسرمایهگذاران به شدت به بازار مورد هدف استارتاپ مورد نظرشان اهمیت میدهند. هر چقدر بازار شما بزرگتر باشد، یک VC بیشتر به سرمایهگذاری در آن استارتاپ رغبت نشان میدهد. شما میبایست هم آنالیز بازار بالا به پایین و هم آنالیز بازار پایین به بالا انجام دهید تا نشان دهید که بازار بسیار بزرگی دارید. اندازه بازار به شما نشان میدهد که بدون اضافه کردن هیچ محصولی و یا انجام هیچ کار جدیدی چه سقفی برای رشد دارید. سرمایهگذاران میخواهند بدانند چهقدر راجع به جنبههای مختلف اندازه بازار خود فکر کردهاید و چگونه در طول زمان آن را به دست میآورید. همچنین این شانس را خواهید داشت که بازار را از دیدگاه خود به سرمایهگذاران آیندهنگر و شرکای خود نشان دهید، به خصوص اگر یک محصول نوآورانه دارید.
اما بزرگی تا چه اندازهای خوب است؟
در طول زمان، همیشه یک موازنه بین اندازه بازار و سهم منطقی شما از بازار وجود دارد. برای مثال به دست آوردن 2 درصد سهم از یک بازار 10 میلیارد دلاری همان مقدار درآمد ایجاد میکند که 20 درصد سهم از یک بازار 1 میلیارد دلاری یا 80 درصد سهم از یک بازار 250 میلیون دلاری. این رقم در هر سه مورد فوق 200 میلیون دلار است. اما در مورد 80 درصدی شما فضای زیادی برای رشد نخواهید داشت، مگر اینکه خود بازار رشد سریعی داشته باشد. در مورد 2 درصدی نیز شما niche بسیار کوچکی دارید. اما بسیار عالیاست اگر niche شما بسیار نوآورانه و در حال رشد باشد یا مطلوب پرچمداران بزرگ بازار باشد. به زبان دیگر، این موضوع میتواند به همهگیر شدن منجر شود و یا میتواند به شما فرصت گسترش در بازار را بدهد. نهایتاً اگر بعدها احساس کنید که ارزش پیشنهادی اولیه شما و یا مدل کسب و کارتان ایراد دارد، فضای کافی برای تغییر خواهید داشت و همچنان میتوانید موفق شوید.
به عنوان یک قاعده عمومی، بازار های بزرگتر بهتر از بازارهای کوچک با رشد بالا هستند. همچنین بازارهایی که حتی پتانسیل از هم گسیختگی توسط نوآوری را دارند، نسبت به بازارهای راکد ترجیح دارند. نکته کلیدی این است که پویایی بازار خود را درک کنید، بدانید چگونه جای خود را در این بازار باز کنید و اینکه چگونه همه این موارد را برای سرمایهگذاران و شرکای استراتژیک خود شرح دهید.
SAM، TAM و SOM
بسیاری از استارتاپها، در زمان تجزیه و تحلیل بازار خود به SAM، TAM و SOM اشاره میکنند. این مفاهیم در ارزیابیهای مربوط به سرمایهگذاری، مهم هستند. در اینجا به توضیح این مفاهیم میپردازیم:
- TAM یا Total Available Market: میزان کل نیاز بازار برای یک محصول یا سرویس است.
- SAM یا Served Addressable Market: بخشی از TAM است که برای محصول یا سرویس، مورد هدف قرار میگیرد.
- SOM یا Serviceable Obtainable Market: کسری از SAM که واقعاً می توان به دست آورد. این بخش بیشتر منحصر به سالهای ابتدایی کسب و کار است.
برای مثال، TAM برای سازندگان یک اپلیکیشن موبایل ممکن است تعداد 1 میلیارد دارنده موبایل هوشمند در سرتا سر دنیا باشد. اما اگر این اپلیکیشن فقط به زبان انگلیسی در دسترس باشد یا اینکه فقط بر روی iPhone کار کند، SAM یا بازار بالقوه بسیار کوچکتر است. بازار هدف میتواند مشتریان اپ استور اپل باشد، بنابراین قدم بعدی، تخمین درصد خریدارانی است که واقعاً خرید را انجام میدهند. هر تخمینی، بازار هدف را محدود تر میکند.
نحوه محاسبه TAM:
TAM بار رویکرد بالا به پایین محاسبه میشود. این متد برای این مورد استفاده قرار می گیرد که بفهمید چه تعداد کاربر در دنیا می توانند از یک محصول استفاده کنند.
فرض کنید میخواهیم به صورت آنلاین غذای کودک بفروشیم. TAM تعداد کل کاربران اینترنتی است که دارای فرزند هستند. تعداد 2.2 میلیارد کاربر اینترنتی وجود دارند و نرخ فعلی تولد حدود 20 برای هر 1000 نفر است. بنابراین از 2.2 میلیارد کاربر اینترنتی، 2 درصد در سالهای گذشته دارای فرزند شدهاند. بنابراین TAM، تعداد 44 میلیون نفر خواهد بود.
نحوه محاسبه SAM:
SAM نشاندهنده میزانی از TAM است که به کار شما مربوط است. می توان از SAM به عنوان یک پل بین تعداد کاربران موجود و تعداد کاربران استفاده کننده از محصول یا سرویس شما بهره گرفت. اگر شما دارید غذای کودک را آنلاین می فروشید، چند نفر واقعاً غذای کودک را آنلاین می خرند؟ نتیجه این محاسبه SAM شما خواهد بود.
محاسبه سهم بازار:
از SOM برای فهمیدن اینکه چه مقدار از بازار دست نخورده است استفاده میشود. این موضوع به تحلیل زیادی نیاز دارد و خوشبختانه سنجههای زیادی در دسترس هستند. لازم است که بدانید زمامداران چه کسانی هستند و چه مقدار از سهم بازار در کنترل آنهاست. کشورهایی که این افراد در آنها فعالیت دارند و فروش و کانالهای توزیع نیز باید مورد توجه قرار گیرند.
زمانی که شما بازار فعلی را فهمیدید، بازاری که قبلاً گرفته شدهاست را از این مقدار کم کنید تا سهم بازاری که میتوانید داشته باشید را به دست آورید.
برای داشتن یک پیشبینی خوب از چیزی که باید انجام دهید، باید دورنمای رقابتی خود را درک کنید و بدانید رقابت شما چه مقدار از بازار را به خود اختصاص دادهاست.
تحلیل بالا به پایین (Top Down)
آنالیز بالا به پایین (Top Down) با مشخص کردن TAM و سسپس تخمین سهم شما در این بازار مشخص میشود. برای مثال میتوانید اینطور تصور کنید که ویجتی که برای همه افراد قابل استفاده است را میفروشید و از آنجا که 300 هزار نفر در نزدیکی شما زندگی میکنند، حتی اگر بتوانید 5 درصد این بازار را به دست آورید میتوانید 15 هزار بار بفروشید.
تحلیل پایین به بالا (Bottom UP)
تحلیل پایین به بالا با تخمین فروش بالقوه محاسبه میشود تا شکل کلی فروش را مشخص کند. یک تحلیل پایین به بالا، فروش محصولات مشابه، جایی که میتوانید محصولتان را بفروشد و میزانی از فروش فعلی را که میتوانید به دست آورید، ارزیابی میکند. این نوع تحلیل به تلاش زیادی نیاز دارد و نتایج آن دقیق است.