مقایسه یی مابین تجربه ی کاربری در فضای تولید محتوای ایرانی و غیر ایرانی
مقایسه یی مابین تجربه ی کاربری در فضای تولید محتوای ایرانی و غیر ایرانی
یکی از خوبیهای متولد شدن در ایران این است که ما در مملکتی به دنیا آمدهایم که همه چیز آن با الباقی دنیا فرق می کند و ما به نوعی خاص هستیم! برای درک بهتر این مسئله، ذکر چند مثال خالی از لطف نیست؛ مثلاً در کشورهای تراز اول دنیا، درآمد برنامه نویسان یکی از بالاترین نرخ ها را در مقایسه با سایر مشاغل دارد اما در ایران گاهی اوقات شرایطی مشاهده میشود که یک برنامه نویس وب، حقوق و مزایایی مشابه یک کارگر ساده دارد! همه جای دنیا از شبکههای اجتماعی به عنوان ابزاری برای برندسازی سازی، تعامل با مشتریان، فرهنگ سازی و … استفاده می شود، اما در ایران استفاده از شبکههای اجتماعی جرم است! همه جای دنیا به شتاب دهنده ها به شکل اهرمی برای کارآفرینی، تولید علم و کسب ثروت نگاه می شود، اما در ایران شتابدهنده ها عامل بیگانه خوانده می شوند. مثال در این زمینه زیاد است اما آنچه قصد داریم در این مقاله مورد بررسی قرار دهیم، مقایسه یی مابین سایتهایی که تولید محتوا میکنند مثل سایت های خبری، تفریحی و فناوری ایرانی با معادل های خارجی آنها است. به عبارت دیگر، میخواهیم ببینیم که چرا اینگونه سایتهای ایرانی آن طور که باید و شاید به مخاطبین خود احترام نمیگذارند و برای عرضه ی یک مقاله یی که توانسته نظر کاربر را جلب کند، به جای ایجاد یک تجربه ی کاربری خوب، او را با تبلیغات فلش که گاهی اوقات حواس خواننده را پرت می کنند بمباران کرده و سود خود را به یک تجربه ی کاربری بهینه ترجیح می دهند.
پیش از هر چیز، برای ثابت کردن هر گونه ادعایی، چند نمونه از سایتهای فناوری خارجی که سورس اصلی بسیاری از سایتهای فناوری ایرانی من جمله سکان آکادمی هستند را مد نظر قرار می دهیم:
readwrite.com
thenextweb.com
techinsider.io
mashable.com
engadget.com
آنچه در تمامی سایتهای فوق الذکر صدق میکند این است که محتوای فاخری تولید کرده و در معرض دید کاربرانشان قرار میدهند اما مهمتر از آن، محتوای تولید شده را در میان انبوهی از تبلیغات عرضه نمی کنند. در مقابل، بایستی تعدادی از سایتهای مشابه ایرانی را نیز مد نظر قرار دهیم (باتوجه به سیاستهای سکان آکادمی، زمانی که میخواهیم یک شاهد مثال منفی بیاوریم و آن را تقبیح کنیم، اجازه ی نام بردن از هیچ برندی را نداریم.) در بسیاری از این سایت ها، از هدر و فوتر گرفته تا سایدبارهای دو طرف سایت و حتی تبلیغات درون متنی و … کاربران با انبوهی از تبلیغات بمباران می شوند. اما سؤال اینجا است که چرا؟
در پاسخ به این سؤال بایستی گفت که بسیاری از مجله های خبری، تفریحی و فناوری تراز اول خارجی به یک شرکت بزرگ وابسته اند؛ به عبارت دیگر، هزینههای جاری اینگونه سایتها مثل فضای هاست، طراح سایت، تیم اجرایی، مؤلف و … از جایی دیگر تأمین شده، لذا بیزینس پلن اینگونه سایتها به گونه یی طراحی شده که تحت هیچ عنوان نیازی به گرفتن تبلیغات برای تأمین هزینههای جاری خود ندارند و اگر هم روزی تبلیغی کنند، به حرفه یی ترین شکل ممکن این کار را انجام میدهند تا نه تنها کاربر از دیدن تبلیغ اذیت نشود، بلکه برای تبلیغ دهنده نیز ارزش افزوده یی ایجاد گردد.
اما در مقابل فضای کسب و کار در ایران به شکل دیگری است و باز هم این فضا با کشورهای تراز اول تا حدود بسیار زیادی متفاوت است. اکثر سایتهای محتوایی ایرانی بیزینس پلن خود را به گونه یی بسته اند که از طریق تبلیغات، هزینههای جاری خود را تأمین کنند؛ لذا باید از هر فرصتی برای کسب درآمد استفاده کنند. اما در این بین استثناء هایی هم دیده می شود. مثلاً digikala MAG را میتوان مثال زد که این مجله ی اینترنتی به یک غول فناوری ایرانی وصل است و کلیه ی هزینههای آن از راههای کسب درآمدی به غیر از تبلیغات تأمین شده، لذا کاربر ترجیح میدهد تا به جای رفتن به سایتی که پر است از تبلیغات، به چنین سایتی برای گذران وقت خود یا مطالعه مقالات جدید علمی، خبری، تفریحی و … مراجعه کند.
حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که آیا مدیران سایتهایی که کسب درآمد ایشان از راه تبلیغات است به این نکته واقف نیستند که بمباران کاربران با تبلیغات میتواند UX بدی ایجاد کند؟ در پاسخ به این سؤال بایستی گفت چرا که نه! مدیران این گونه سایتها به خوبی از این مسأله آگاهی دارند و میدانند که بمباران مخاطب با تبلیغات یعنی کم ارزش تلقی کردن کاربر اما این گونه مدیران یا بهتر بگوییم وب مسترها یک چیز دیگر را هم به خوبی میدانند و آن هم این که هر کشوری سطح توقع و استانداردهای زندگی و لایف استایل خاص خود را دارا است. مثلاً ممکن است اگر سایت X در کشور Y، کاربرانش را با تبلیغات بمباران کند، در شبکههای اجتماعی موجی ایجاد شود مبنی بر تحریم کردن آن سایت و دیری نخواهد گذشت که سایت محبوبی که در روز چندین هزار پیج ویو داشته، ظرف مدت چند ماه به ورطه ی ورشکستگی کشانده شود اما در کشوری همچون کشور عزیزمان ایران، باتوجه به این که استانداردهای همه چیزمان متفاوت از یک کشور جهان اول است، مدیران سایتهای موفق میدانند که کاربر ایرانی ممکن است در چند ماه اول از دیدن تبلیغات اذیت شود، اما پس از مدتی به آن عادت کرده و صدایش هم در نخواهد آمد و این میشود که نه تنها چنین سایتهایی محبوبیت خود را از دست نمی دهند، بلکه روز به روز هم به تعداد مخاطبین شان افزوده می شود.
حال راه کار چیست؟
پیش از آن که راه کاری ارائه دهیم، فلش بکی به گذشته می زنیم. اگر چند سال پیش را به یاد آوریم، ممکن است صحنههایی از ماشینهای پلیس به ذهنمان خطور پیدا میکند که چند سرباز یا افسر پلیس یک پیکان قراضه را هل میدانند تا روشن شود، سپس سوار آن شده و به ماموریت می رفتند. اما پس از آن که آقای قالیباف سکاندار نیروی انتظامی شد، ماشینهای پلیس را به بنزهای مدل سال ارتقاء داد. در آن سال ها، با تردد بنزهای پلیس در خیابان، اول شکه میشدیم و فکمان میافتاد اما به مرور زمان به آن عادت کردیم. رئیس پلیس وقت، استانداردهای پلیس را بالا برد و کاری کرد که ما دیگر در عصر حاضر نمیتوانیم یک پیکان را به عنوان ماشین پلیس قبول کنیم و امروزه ماشینهای پلیس جدید هم، جزو ماشینهای نسبتاً خوب بازار هستند.
در عرصه ی وب هم ما نیاز به یک رنسانس داریم. به این شکل که مثلاً اگر سکان آکادمی به شعور مخاطبینش توهین می کند، ایشان را ابزاری برای کسب درآمد خود نگاه می کند، هدفش به جای تولید علم، کسب منافع شخصی است و هدف برایش وسیله را توجیه می کند، کاربران می بایست این سایت را تحریم کنند تا درسی شود برای سایر وب مسترها! به عبارت دیگر، ما می بایست دست در دست یکدیگر قرار داده و استانداردهای تولید محتوا را در وب فارسی بالا بریم و خواهیم دید که پس از چند سال، با توجه به این که کاربران محتوای فاخر دیده و خوانده اند، دیگر ظرفیت پذیرش سایتهایی تبلیغات-محور که UX یا تجربه کاربری خوبی ایجاد نمیکنند را نخواهند داشت.
نظر شما در این رابطه چیست. به نظر شما با دنبال کردن چه استراتژی هایی میتوان تجربه ی کاربری به مراتب بهتری برای کاربران سایت یا اپلیکیشن خود رقم زد و آیا با مواردی که در این مقاله مطرح شد موافقید؟ نظرات خود را با سایر کاربران سکان آکادمی به اشتراک بگذارید.